4 می 2018 به عنوان روز پایان ETA در یادها خواهد ماند. ما مقاله را در اینجا بازتولید می کنیم که یک سال پیش منتشر کردیم، زمانی که این پایان از قبل اجتناب ناپذیر به نظر می رسید:
…//…
تقریباً شصت سال از تأسیس آن در سال 1958 می گذرد که تاریخ اسپانیا را رقم زده است.
فردا شنبه، ایتا گام دیگری در کنار گذاشتن صحنه خواهد برد که در این مورد شامل آنچه «تحویل سلاح» می گویند، خواهد بود. صرف نظر از این که آیا همه آنها تحویل داده شده اند، چه معلوم باشد یا نه، در این نقطه، همه آن سلاح ها کجا هستند، یا اینکه این واقعیت قبلاً اهمیتی دارد، خود عمل معنای زیادی دارد. نسل های کامل اسپانیایی ها با شنیدن این "تسلیم اسلحه" به عنوان چیزی فرضی، تقریبا غیرقابل تصور، هدفی که غیرممکن به نظر می رسید بزرگ شدند.
اما آینده فرا رسیده است و آنطور که به نظر می رسید غیرممکن نبوده است. بیش از هشتصد کشته بر جای مانده اند، هزاران نفر مجروح شده اند، و جامعه ای که سال ها پیش ترمیم شکستگی آن غیرممکن به نظر می رسید، به سرعت در حال بهبود است.
ETA در یک دیکتاتوری متولد شد. محل پرورش او مخفی کاری و آزار و اذیت افکارش بود. به لطف این، او برخی حمایت های صریح و ولرم عمومی را به دست آورد. در همین حال، او زمان داشت تا رئیسجمهور دولت را ترور کند، اما مهمتر از همه، محافظان مدنی، رانندگان تاکسی، رانندگان اتوبوس یا پلیس ملی. اهداف آسان، ناشناس و فراموش شده، که جبران واقعی آنها هرگز نرسیده است.
سپس ETA در دموکراسی رشد کرد و از عفو که برای پیوستن به زندگی مدنی و دفاع از اصول خود از نهادها به ارمغان آورد استفاده نکرد. اینرسی او باعث شد تا با استفاده از تبلیغات فزاینده ای که حملاتش از آن برخوردار بودند، به مارپیچ ادامه دهد. آزادی بسیاری از اعضای آن از زندان پس از عفو 1977 تنها به تشدید فعالیت آنها کمک کرد.
سپس جامعه تقریباً در سکوت، در طول دهههای 80 و 90، از تمام وحشیگریهای گروه رنج برد، که آن سالها در میان دودستگی (اول) و رادیکالسازی (بعدها) گذشت. واکنش اجتماعی ترسو بود، در حالی که دولت ها از ناتوانی (اکثریت) یا غیرقانونی (سازماندهی اقدامات تروریستی موازی – و ناموفق – مانند اقدامات GAL) واکنش نشان دادند.
در آن سالها، ETA به کشتار ادامه داد و جستجوی آن برای تأثیر اجتماعی بیشتر صحنههای فراموش نشدنی و بسیار دشواری را به همراه داشت.
قتل میگل آنخل بلانکو یک قبل و بعد در درک اجتماعی سازمان تروریستی را نشان داد. ETA حملات بسیار وحشیانهتر، وحشیانهتر و بدون تبعیضتری را مرتکب شده بود، اما ظلم و بیحساسی که با یک عضو شورای جوان ربوده شده نشان داد، برای اولین بار در جامعه باسک رخنهای آشکار ایجاد کرد. محکومیت کم یا خفه ناگهان، از آن روز به بعد، به یک فریاد تقریباً یکپارچه تبدیل شد.
اگرچه ETA سالهای بیشتری به قتل ادامه داد، اما واقعاً از آن روز تابستان در سال 1997 که تصمیم به قتل میگل آنجل گرفت، تنها یک راه باقی مانده بود: انحلال. دارایی بزرگ او که همیشه بخشی کوچک اما مرتبط از جامعه باسک بود، ناگهان ناپدید شد.
همه چیزهایی که پس از آن اتفاق افتاد ما را به اینجا رساند. ژست های زیبایی، تبلیغاتی، اظهارات بزرگی که اخیراً انجام شده است، تنها یک هدف دارد، سرپوش گذاشتن بر این واقعیت که تنها دو چیز برای حل باقی مانده است: غرامت واقعی برای قربانیان، و فرار شخصی برای معدود. زندانیانی که در زندان به سر می برند.
برای نسل های جدید، همه اینها مربوط به گذشته است. "آنها نمی دانند چقدر خوش شانس هستند."
@josesalver
نظر شما
برخی از آنها وجود دارد استانداردها اظهار نظرکردن در صورت عدم رعایت آنها منجر به اخراج فوری و دائمی از وب سایت خواهد شد.
EM مسئولیتی در قبال نظرات کاربران خود ندارد.
آیا می خواهید از ما حمایت کنید؟ حامی شوید و دسترسی انحصاری به پنل ها داشته باشید.